Silence

Saturday, March 25, 2006

تو

بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو بسر نمی شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی ؟؟ بی تو بسر نمی شود
جان ز تو نوش میکند دل ز تو جوش می کند
عقل خروش می کند بی تو بسر نمی شود
بی تو بسر نمی شود
بی تو بسر نمی شود
نمی شود

Wednesday, March 22, 2006

لبخندی به یاد خلیج جمیرا

بخند دایی جان لا اقل به یاد خلیج جمیرا

Thursday, March 16, 2006

گریز

می روم دل مردگی ها رو ز سر بیرون کنم
گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم
بر کلام نا هماهنگ جدایی خط کشم
در سرود آفرینش نغمه ای موزون کنم

Monday, March 13, 2006

گنج گمشده

هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
مگر درین شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم
غمم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم
سری به سینه فرو برده ام مگر روزی
چو گنج گمشده زین کنج غم بر آرندم
چه باک اگر به دل بیغمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که می گسارندم
من آن ستاره ی شب زنده دار امیدم
که عاشقان تو تا روز می شمارندم
چه جای خواب که هر شب محصلان فراق
خیال روی تو بر دیده می گمارندم
هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
چه نقشها که از این دست می نگارندم
کدام مست می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشه انگور می فشارندم
ه . ا. سایه

Saturday, March 11, 2006

نوروز

برگرفته از وبلاگ سوشیانت

بهار

دوباره داره بهار میشه با همون سر و صدای همیشگی که این روزا
با وجود انواع ترقه ها بیشتر هم شده و آدمایی که عجله دارن برسن
به یه جایی شاید بهتر از جایی که الان هستن
یادمه قشنگ ترین جنبه بهار تغییرش بود ولی آیا ما اصلا تغییر میکنیم؟
آره ولی بیشتر لباسامون، اونایی که پولدار ترن لباسای مد روز و اونایی
که فقیر ترن لباسای معمولی تر ولی هیچکس واقعا تغییر نمیکنه
کمتر کسی خودشو تغییر میده .
عید با تمام قشنگیاش میاد و میره و غیر از چند تا خاطره چیز
دیگه ای برای ما نمیذاره من از عید خیلی خاطره دارم
یادمه وقتی بچه بودم عاشق یه تفنگ اسباب بازی توی مغازه
آقای میانجی شده بودم و آخرم با پولای عیدیم خریدمش
کاش میشد یه بار دیگه برگردم به اون موقع

Friday, March 10, 2006

آرزو


اي ديده تو را به روي او خواهم داد
از گريه ي شوقت آبرو خواهم داد
مي خند چو آينه که در حجله ي بخت
دست تو به دست آرزو خواهم داد
ه .ا.سايه
 Posted by Picasa