Silence

Tuesday, April 25, 2006

قمار


قمار....قمار زندگی
شگرف ماجرایی ست . همه در تلاش وتکاپو بدنبال هیچ ، به هر سو دوان
چون کودکانی که بدنبال گذشته خویشند و هر چه می جویند کمتر می یابند
شاید بدنبال لذت واقعی که تا بحال نچشیده اند
دیر زمانی ست که لذت واقعی را فراموش کرده اند ، گویی از یاد برده اند
که فقط یکبار زندگی خواهند کرد و چه دردناک است برای کسانی که میدانند
و نمی توانند
و چه دردناک است گذشت بی حاصل زمان
ایام خوش آن بود که با یار بسر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

Thursday, April 20, 2006

گل سنگ


الان بعد از یک ساعت پیاده روی رسیدم خونه ، هوای صاف بعد از باروون
بوی گلهای اقاقیا که آدمو دیوونه میکنه با آهنگ گل سنگ هایده
اگه خستگی بهم اجازه میداد بیشتر قدم میزدم آخه این هوا جوون
واسه خیالبافی اوونم بعد از پیشنهادای دایی هر چند هنوز زیاد
جدی نیست ولی پیاده روی لذت بخشی بود البته نه به اندازه
وقتی که با تو بودم

Thursday, April 06, 2006

سایه سرگردان

پای بند قفسم باز و پر بازم نیست
سر گل دارم و پروانه پروازم نیست
گل به لبخند و مرا گریه گرفته ست گلو
چون دلم تنگ نباشد که پر بازم نیست
گاهم از نای دل خویش نوایی برسان
که جز این ناله دلسوز تو دمسازم نیست
در گلو می شکند ناله ام از رقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
بی تو دیگر سر ساز و دل آوازم نیست
آه اگر اشک منت باز نگوید غم دل
که درین پرده جز این همدم و همرازم نیست
دلم از مهر تو در تاب شد ای ماه ولی
چه کنم شیوه آیینه غمازم نیست
به گره بندی آن ابروی باریک اندیش
که بجز روی تو در چشم نظر بازم نیست
سایه چون باد صبا خسته سر گردانم
تا به سر سایه آن سرو سرافرازم نیست
ه. ا . سایه